بازدید این صفحه: 5810
ملیکا شریفی نیا

رمز رژیم لاغری ملیکا شریفی نیا که موجب شد بیست کیلو از وی سی ساله نشود

رمز رژیم لاغری ملیکا شریفی نیا که موجب شد بیست کیلو از وی سی ساله نشود

 

 

ملیکا شریفی نیا در روز تولدش از رمز لاغری و کاهش وزن معجزه آسای خود پرده برداشت و دلیل کم کاری خود را با مخاطبانش در اینستاگرام به اشتراک گذاشت،متن وی به شرح زیر میباشد:

 

بيست كيلو از من سي ساله نشد ? !ا
بالاخره تونستم ، بالاخره انجامش دادم، كاري رو كه بيست و نُه سال در حسرتش بودم !
همه مي گفتن كم كردم وزن بعد از سي سالگي خيلي سخته.. هميشه از اين حرف وحشت داشتم.. از تصور اينكه سي سالم بشه و هنوز نتونسته باشم طعم شيرين لاغري رو بچشم مي ترسيدم چون شك نداشتم اگر تا قبلش نتونم اين كارو بكنم بعدش ديگه قطعا نمي تونم !

از هجده سالگي تا بيست و نُه سالگي هِي رژيم مي گرفتم و تا يه ذره لاغر مي شدم به عنوان جايزه دو برابر غذا مي خوردم و دو برابر هم چاق مي شدم!! سه سال هم بود كه كلا قطع اميد كرده بودم از اين اتفاق و با اون وضع غذا خوردن هيچ گونه اراده اي در خودم نمي ديدم كه بتونم حتي يك روز رژيم بگيرم.. تا دقيقا پارسال در همين روز، موقع فوت كردن شمع با تمام وجودم آرزو كردم كه خداي بي نظيرم اين قدرت رو بهم بده كه بتونم رژيم بگيرم و تولد سي سالگيم به وزن دلخواهم رسيده باشم

و صد البته كه شروع اين اتفاق از فرداي تولدم نبود! تعارف كه نداريم اصولا همچين اتفاقاتي فقط تو فيلما ميفتن كه طرف مثلا امروز يك حرف تاثير گذار مي شنوه يا با ديدن يك صحنه ي دردناك به خودش مياد و از همون لحظه زندگيش دگرگون ميشه! والا.. تو زندگي عادي بعد از بيست و نُه سال هم كه بالاخره همچين بگي نگي به خودت مياي چهار ماه طول مي كشه تا ديگه واقعا به خودت بياي!

درست مثل اتفاقي كه براي من افتاد! خدمتتون عارضم كه بنده از فرداي اون آرزوي تاثير گذار به مدتِ سه چهار ماه از تمامِ طولِ زندگيم بيشتر غذا خوردم !!! طوري كه دٓه كيلو هم چاق تر از روز تولدم شدم!
و اينجا بود، يعني درست روزِ پانزدهم اسفند ماه بود كه بنده طِي يك عمليات انتحاري ، بالاخره حاضر شدم واقعا توي آينه نگاه كنم ! فقط كساني كه اين موقعيت وحشتناك رو تجربه كرده باشن متوجه مي شن من چي مي گم ! بله.. اون روز من بالاخره جرات كردم كه با واقعيتي كه روبروم بود مواجه بشم و آينده ي “ظاهري” خودم رو انتخاب كنم ! كه يك طرفش رفته رفته به يك آدمِ صٓد كيلويي مي رسيد و يك طرف ديگه ش به يك آدمِ پنجاه كيلويي ! در اون لحظه هر دو تا آدم رو توي ذهنم و كنار خودم توي آينه تصور كردم ! انتخاب مشخص بود ، تصميم وحشتناك بود و راه سخت ! ولي بالاخره بايد انجام مي شد ، پس تصميمم رو گرفتم ، من در همون لحظه ي ناب و طلايي رنگ تصميم بيست و نه ساله م رو واقعا گرفتم و در همون لحظه سخت ترين كار دنيا رو انجام دادم و اون “ثبت” اون لحظه بود ! ثبتِ بدترين حالتِ وزنيِ خودم از همه ي زوايا…

لاغری ملیکا شریفی نیا

کاهش وزن ملیکا شریفی نیا

با اكراه از خودي كه شده بودم عكس گرفتم و تنها انگيزه م مقايسه ي اون عكس ها بود با عكس هاي زماني كه به هدفم مي رسم! اون لحظه توي ذهنم اين اتفاق محال بود ولي وقتي عكس ها رو گرفتم متوجه شدم كه قطعا حتي توي ذهنم هم محال نيست! چون اگر اين باور رو داشتم هرگز نمي تونستم عكس ها رو بگيرم! پس شروع شد… از همون روز رژيم گرفتم و كم خوري كردم و اصلا بحثِ اين نيست كه چه رژيم هايي بوده چون من با همه شون فقط ماهي سه كيلو كم مي كردم! براي همين رژيم من هفت ماه طول كشيد! هفت ماه زمان زياديه و هر رژيمي كه باشه توي هفت ماه آدم رو خسته مي كنه ، البته ورزشِ سٓبُك هم مي كردم، ولي الان مي خوام رمز اصلي موفقيتم رو بهتون بگم و اون اينه كه مهم نيست چه رژيمي بگيرين، مهمترين چيز اينه كه وقتي وارد اين مسير مي شين تا به هدفتون نرسيدين ولش نكنين، حالا تا هر زماني كه طول بكشه!

و مهمتر از اون اينه كه هرگز به سبكِ غذا خوردنِ قديمتون بر نگردين! براي من سخت ترين كار دنيا عوض كردنِ سبكِ غذا خوردنم بود و براي اولين بار در زندگيم واقعا متوجه شدم كه چه بلايي سر بدنم آوردم و شرمنده ش شدم و براي اولين بار در زندگيم از بدنم انتظارِ كم كردنِ بيست كيلو اضافه وزنم رو در “يك ماه” نداشتم! اين بار به سوخت و ساز بدنم اين فرصت رو دادم كه زماني كه لازمه رو طي كنه براي سوزوندنِ چربي هايي كه بيست و نه سال بهش تحميل كرده بودم! حتي اگر اين اتفاق يك سال هم طول مي كشيد صبر مي كردم چون حقيقت اينه كه كم كردنِ وزن اضافه ي “بيست و نه” سال حتي در عرضِ “يك” سال واقعا معجزه ست!! خدارو شكر مي كنم كه آدم ها به همون سرعتي كه لاغر مي شن چاق نمي شن! وگرنه الان همه مون دو هزار كيلو بوديم!

خلاصه نكردم، خلاصه نمي شد مهمترين اتفاقِ زندگيم
تو اين مدت همه مي گفتن كجايي؟ چرا نيستي؟ چرا كم كاري؟ همه نمي دونستن… من مشغول انجام دادنِ مهمترين و سخت ترين كار زندگيم بودم!
پس تمام تمركزم رو احتياج داشتم تا به نتيجه برسم
بيست و نُه سالگي ” پُربار ترين ” سالِ من بود ?
و بالاخره
سخت ترين كارِ من تموم شده
حالا ديگه مي تونم
از پٓسِ “هر كاري” بر بيام !
حالا فقط بايد
آروم بشينم
براي خودم چاي بريزم
لبخند بزنم
و براي دهه ي جديد زندگيم
برنامه ريزي كنم
اين وسط مسطا
قطعا منتظر معجزاتِ ديگرِ
خداي بي نظيرم هم مي مونم
هرچي باشه دهه ي جديده
و خداي من
خداي بي نظير من
حواسش به همه چيز هست
بگذريم
هر چيزي به وقتش !
فعلا فقط
بايد لبخند بزنم
و با افتخااااار بگم
سلام سي سالگي !! ?

کانال-مریض-خونه ;hkhg

منبع : صفحه شخصی ملیکا شریفی نیا در اینستاگرام

فروش طرح گلدوزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *