اگر فرصتی دوباره برای پرورش فرزند خود داشتم:
انگشتم را کمتر به نشانه ترساندن بهسوی او میگرفتم
کمتر به ادب کردن او میاندیشیدم
و در برابر بیشتر به برقراری همبستگی با او اهمیت میدادم
کمتر به ساعتم نگاه میکردم و چشمهایم را بیشتر برای نگاه کردن به او به کار میگرفتم
با او بیشتر به گردش میرفتم
بادبادکهای بیشتری به آسمان میفرستادم
کمتر خود را جدی میگرفتم، ولی پرکارتر با او بازی میکردم
دشتهای بیشتری با وی میپیمودم، و ستارگان بیشتری را با او تماشا میکردم
کم تراو را میکشیدم که تندتر راه برود و بیشتر در آغوشش میگرفتم
رفتار خشک و سختگیرانهام را کمتر به کار میبردم
و در عوض بیشتر پشتیبانیاش میکردم
بهجای فکر کردن به ساختن خانه، اعتمادبهنفس او را میساختم
و بهجای اینکه عشق به قدرت را در خود رشد دهم
توانایی عشق ورزیدن را در خود پرورش میدادم