بازدید این صفحه: 331

آرمیتای ۲۰ ساله حین عمل جراحی بینی جان باخت

حتی تصورش هم دشوار است؛ تصور اینکه فرزندت را تنها برای یک عمل زیبایی راهی اتاق عمل کنی اما پس از چند ساعت انتظار به جای دیدن چهره جدید فرزندت و شنیدن صدای دخترت که می‌پرسد “مامان دماغم خوب شد؟!” با دکتر جراح مواجه ‌شوی که ازت روی برمی‌گرداند و در همان لحظه خانم پرستار در حالی که به چشمان منتظرت زل زده می‌گوید: متاسفم! به همین راحتی دختری که کم‌کم شاهد بالنده شدنش بودی حالا زیر خروارها خاک آرمیده.

در تیرماه سال ۹۴، آرمیتای ۲۰ساله دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای جراحی زیبایی بینی عازم یکی از مراکز جراحی در مرکز تهران می‌شود؛ این آخرین بار بود که مادر صورت زیبای دخترش را می‌بوسید.

خانواده آرمیتا چندین هفته به دنبال پزشکی متخصص برای عمل جراحی دخترشان می‌‌گردند و در نهایت به سراغ یک متخصص گوش و حلق و بینی سرشناس می‌روند. روز عمل، تنها چند دقیقه قبل از شروع جراحی، پزشک چند سوال ضمنی از مادر آرمیتا مبنی بر اینکه وی مشکل قلبی یا بیماری خاصی ندارد، می‌پرسد و برگه رضایت‌نامه را به دست آنها می‌سپارد. مادر آرمیتا پیش از آنکه دخترش را راهی اتاق عمل کند دوبار به دکتر تاکید می‌کند که « آقای دکتر! آرمیتا خیلی ضعیفه، مراقبش باشید» و هر دوبار دکتر اطمینان می‌دهد که مشکلی نیست و حتی عنوان می‌کند: «من ضعیف‌تر از آرمیتا رو هم عمل کردم و مشکلی پیش نیومده…»

مادر آرمیتا درباره آن روز می‌گوید: «۶ساعت از آغاز عمل می‌گذشت. همچنان خبری از تمام شدن عمل جراحی نبود. ما منتظر بودیم که دکتر بیرون بیاید و حال آرمیتا را بپرسیم. اما خبری نشد. در همان حین تکنیسین برق را به اتاق عمل فراخواندند.اما خبری از تکنیسین نبود. بعد از چند دقیقه یک پرستار از اتاق عمل بیرون آمد و در راه‌پله تکنیسین را صدا زد و او هم با کمی تاخیر رسید. ما از پرستاران پرسیدیم چیزی شده اما آنها گفتند مشکلی نیست. پس از مدتی، دو مامور کلانتری هم به اتاق عمل آمدند ونگرانی ما بیشتر شد.

چند لحظه بعد دکتر جراح آرمیتا را دیدم که به سمت ما می‌آمد. تا او را دیدیم خوشحال شدیم اما او به محض اینکه من را دید رویش را برگرداند. هیچ کسی در آن لحظه جواب من را نمی‌داد که حال دخترم چطور است. وارد قسمت جراحی شدم. پرستاری جلو آمد و از او پرسیدم آرمیتای من کجاست. از من پرسید دخترتون مشکل قلبی نداشت؟ گفتم دختر من نه تنها مشکل قلبی که هیچ مشکل دیگه‌ای نداشت. اما پرستار گفت: متاسفانه دخترتون فوت کرد.»
آرمیتا به علت ایست قلبی جان خود را از دست داد بی‌آنکه کسی توضیح دهد چرا دختری که سابقه بیماری قلبی نداشته یک‌دفعه سکته می‌کند؟ جریان پیج کردن تکنیسین اتاق عمل آن هم در حین عمل چه بوده؟

مادر آرمیتا ادامه می‌دهد:« من فورا به سراغ پزشک جراح رفتم و او باز هم از من پرسید آرمیتا مشکل قلبی نداشت؟ من هم پاسخ دادم صدبار گفتم بازم میگم دختر من هیچ مشکلی نداشت. حتی از دکتر پرسیدم چرا متخصص قلب بالای سر دخترم حضور نداشته اما او هیچ جوابی نداد.» وی با ابراز تاسف از برخورد برخی پرسنل بیمارستان نیز می‌گوید: « وقتی علت فوت آرمیتا رو از پزشکش پرسیدم دکتر بیهوشی که در کنار ما بود فریاد زد که خانم یک لحظه بود… قلبش ایستاد…. و این همه جواب دکتر جراح دخترم در توضیح مرگ او بود. جوری با ما برخورد می‌کردند که انگار ما بدهکار آنهاییم. بعد از آن هم نه تنها سر خاکسپاری آرمیتا دکتر جراح یا نماینده‌ای از کلینیک حضور نداشت که حتی برای دلجویی کردن از ما تماس هم نگرفتند در حالی که دختر من سالم سالم زیر تیغ جراحی رفت و به خاطر قصور پزشکی و خراب شدن تجهیزات عمل حالا زیر خروارها خاک خوابیده… دختر من آینده روشنی داشت اما شاید سهل‌انگاری چندنفر داغ دخترم را بر دلم گذاشت.»

یکی از بستگان آرمیتا نیز می‌گوید:«علت مرگ آرمیتا ایست قلبی اعلام شده است (هرچند بعد از ۴۵ روز جواب پزشکی قانونی اعلام می‌شود) اما آیا پیش از عمل، آرمیتا مشاوره قلب شده بود؟ اینکه دکتر تنها به صورت ضمنی از خانواده آرمیتا سوال کرد مشکل قلبی دارد یا نه کافی است؟ من حتی از دکتر پرسیدم حین عمل متخصص قلب بالای سر آرمیتا بود؟ اما او هیچ جوابی نداشت که بدهد و سکوت کرد. حتی آنها یک نوار قلب ساده هم از آرمیتا نگرفته بودند. در حالی که پرسنل جوری صحبت می‌کردند که انگار مشکل از آرمیتا بوده و آنها مقصر نیستند.»

آناهیتا خواهر آرمیتا نیز می‌گوید:« ایست قلبی را علت مرگ آرمیتا اعلام کردند در حالی که در طول بیست سال عمر خواهرم هیچ سابقه‌ای از ناراحتی قلبی نداشت. یکی از این ده‌ها سوال این است که آیا در این مرکز تجهیزات پزشکی لازم برای مواقع اضطراری وجود داشته؛ زیرا حین عمل آرمیتا، تکنیسین برق سریعا به اتاق عمل فراخوانده شده بود؟ آیا توانسته‌اند در طول ۶ ساعت شرایط لازم جهت حفاظت از جان بیمار را فراهم کنند؟ آیا امضای رضایتنامه والدین و بیمار قبل از جراحی رافع مسئولیت کادر پزشکی و مرکز جراحی برای حفظ جان بیمار می‌شود؟»

یکی دیگر از بستگان آرمیتا نیز در واکنش به برگه رضایتنامه که پیش از عمل جراحی به خانواده بیمار داده می‌شود، می‌گوید:« متاسفانه کارکرد این برگه رضایتنامه در کشور ما تنها در جهت سلب مسئولیت از پزشکان و بیمارستان ‌و کلینیک‌های ماست. وقتی من مادر یا پدر در حال امضای رضایتنامه هستم مگر پیشتر تجهیزات بیمارستان را چک کرده‌ام که از وجود نقص در آن مطمئن شوم؟ مگر من از نبود پزشک متخصص قلب در حین عمل بالای سر بیمارم باخبرم که حالا مقصر فوت عزیزم شده‌ام چون پای رضایتنامه را امضا کرده‌ام؟ آرمیتا امروز زیر خاک خوابیده و هیچ تلاشی غم او را برای ما جبران نمی‌کند اما ما عاجزانه از وزارت بهداشت و شخص وزیر می‌خواهیم جلو پرپر شدن دختران و پسران دیگر را بگیرد. مگر وظیفه وزارت بهداشت نظارت بر مراکز جراحی نیست پس چرا هرچند وقت یکبار باید خبر فوت یک دختر یا پسر جوان در حین عمل جراحی بینی به گوش برسد؟ خانواده آرمیتا می‌گویند پزشک بدون توجه به آزمایش‌های پیش از عمل، دست به عمل جراحی زیبایی او زده است. آنها همچنین خواستار بررسی امکانات این مرکز جراحی شده‌اند؛ امکاناتی مانند سیستم احیا در اتاق عمل و برنامه‌های مراقبتی هنگام عمل. پس از وزارت بهداشت می‌خواهیم به این مسئله رسیدگی کند.»

پی‌نوشت: یک روز دختری ۲۴ ساله در پی جراحی ساده بینی به علت مسدود نکردن رگ داخل بینی بعد از عمل و بازگشت خون وی به مغز، جان خود را از دست می‌دهد، روز دیگر جوان ۳۳ساله خرمشهری پس از جراحی بینی به آغوش مرگ می‌رود و امروز هم آرمیتای ۲۰ساله بی‌آنکه مشکل قلبی داشته باشد
در حین عمل جراحی بینی فوت می‌کند و فردا هم شاید نوبت به آرمیتاهای دیگری باشد که به خاطر اهمال و سهل‌انگاری داغی بر دل خانواده‌شان می‌گذارند و تسلیم مرگ می‌شوند.

 

 

منبع : سلامت نیوز

فروش طرح گلدوزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *