هر وقت از کسی بپرسید که چرا میخواهد ازدواج کند، لیستی از نیازها، خواستهها و تمایلاتش را برای شما ردیف میکند. میخواهم کسی را داشته باشم که در کنارش احساس آرامش کنم. میخواهم یک نفر باشد که تا آخر عمر در کنار من بماند. باید کسی را پیدا کنم که من را به خاطر خودم دوست داشته باشد و نیازهای عاطفی و جنسی مرا برآورده کند. میخواهم با کسی زندگی کنم که تنهایی هایم را با او قسمت کنم. همسرم باید مرا به خوبی درک کند و به نیازهای من احترام بگذارد.
حال تصور کنید که دو نفر با کوله باری از نیازها، تمایلات و آرزوهای عموما خو دمحورانه، تصمیم میگیرند که با هم ازدواج کنند. از زمانی که دوران پر زرق و برق اولیه ازدواج بگذرد و زندگی وارد روال اصلی و واقعی خود شود، مشکلات یکی یکی خودشان را نشان میدهند.
در واقع از اینجای زندگی است که شما با کسی مواجه میشوید که برای رساندن شما به آرامش و ارضای نیازهای تان با شما ازدواج نکرده بلکه او نیز مانند شما برای پر کردن بسیاری از خلأهای شخصی خود با شما ازدواج کرده است. او نیز مانند شما توقع دارد که از طرف شما به خوبی درک شده و به خواسته هایش احترام گذاشته شود. شاید یکی از مهمترین تکالیفی که در سالهای اول ازدواج در مقابل زن و شوهرها وجود دارد، همین باشد که توقعات خود از همسر را به شکل واقع بینانهای مدیریت کرده و نقطه تعادل این توقعات را پیدا کنند. در ادامه راههای رسیدن به این نقطه تعادل را مورد بررسی قرار میدهیم.
توقعات از همسرتان را دسته بندی کنید
آرزوها و رویاهای تان را فراموش کنید. این که زنی داشته باشید که همیشه به فکرتان باشد، برای هر وعده غذای مورد علاقه تان را بپزد، روی حرف تان حرفی نزند، هر طور شما میخواهید لباس بپوشد یا با هر کس که شما دوست ندارید معاشرت نکند و … در دنیای واقعی امروز منطقی به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر مردی که همیشه آرام، رمانتیک و مهربان باشد، نیازهای شما را قبل از آن که به زبان بیاورید تامین کند، برای همه خریدهای شما به قدر کافی پول داشته باشد و همیشه در کارهای خانه به شما کمک کند هم در دنیای واقعی وجود ندارد. بنابراین لازم است از افسانهها و رویاها دست بردارید و توقعات خود را اولویت بندی کرده و بر اساس واقعیت طبقه بندی کنید.
کدام یک از نیازهای منطقی شما فقط به دست همسرتان تامین میشود
حالا شما یک لیست واقع بینانه از خواستهها و انتظارات تان در اختیار دارید اما این لیست باز هم نیاز به بازبینی دارد. با توجه به شناختی که از همسرتان پیدا کرده اید، بررسی کنید که کدام یک از نیازهای شما فقط باید به واسطه همسرتان تامین شود. مثلا ممکن است نیاز داشته باشید که اتفاقات محل کارتان و درگیری با همکاران تان را با تمام جزییات برای یک نفر تعریف کنید تا کمی آرام شوید. از طرفی تجربههای قبلی به شما نشان داده است که همسرتان حوصله شنیدن این جزییات را نداشته و حتی اطلاع از تنشهای شما در محل کار او را آشفته و مضطرب میکند. در چنین مواقعی شاید صحبت کردن با دوستی که او هم از هم صحبتی با شما لذت میبرد، گزینه بهتری باشد. به طور خلاصه باید گفت نیازهایی را انتخاب کنید که فرد دیگری به جز همسر قادر به تامین آنها نباشد. مثلا نیاز جنسی موردی است که باید توسط همسرتان تامین شود. با سبک کردن بار توقعات از دوش همسرتان میتوانید به این جور موارد خاص، بهتر و با انرژی بیشتری بپردازید.
نیازهای معقول خود را به همسرتان بگویید
نیازهای شما از نظر شما بدیهی به نظر میرسند اما همین بدیهیات ممکن است برای همسرتان کاملا جدید و ناشناخته باشد. بنابراین هیچ گاه از بیان صادقانه و شفاف توقعات و انتظارات معقول و منطقی خود ابایی نداشته باشید.
به همسرتان فرصت دهید تا با نقش جدید همسری کنار بیاید
شناخت دقیق یک نفر به عنوان شریک زندگی کار سختی است که به گذر زمان نیاز دارد. حتی زمانی که همسرتان شما را به درستی شناخته باشد به زمان بیشتر و کسب مهارتهای جدید برای برطرف کردنِ توقعات شما نیاز خواهد داشت. مثلا ممکن است خانم شما به خوبی دریافته باشد که در هنگام رانندگی توقع دارید به شما اعتماد کند و مدام از شما نخواهد که از دیگران آدرس بپرسید؛ اما پذیرش و توانایی انجام این کار برای زنها که غالبا به آسانی از دیگران آدرس میپرسند کار سخت و غیرمعقولی به نظر رسیده و همسرتان برای این که تحمل خود را بالا برده و اجازه دهد شما به تنهایی راه را پیدا کنید به گذر زمان نیاز دارد.
توقعات همسرتان را از زندگی مشترک جویا شوید
یکی از مهارتهای اساسی برای یک زندگی مشترک رضایتبخش این است که افراد بتوانند خود را به جای همسرشان گذاشته و به دنیا و زندگی از دریچه دید او نگاه کنند. به این ترتیب رابطه دو نفره شما شکل صحیحتری به خود میگیرد. زمانی که ارتباط به خوبی شکل گرفته باشد، هر دو طرف رابطه از آن سود خواهند برد. بنابراین یکی از راههای مدیریت توقعات این است که سر از لاک انتظارات خود بیرون آورده و تلاش کنید نیاز، انتظارات و توقعات همسرتان را بهتر شناسایی کنید. با این کار به هم نزدیکتر خواهید شد و هم درک بهتری از همسر خود پیدا کرده و از این که او را راضی کرده اید، شاد میشوید و هم با قدمی که در راه بهبود رابطه برداشته اید، همسرتان را برای تامین انتظارات تان مشتاقتر کرده اید.
مهارتهای لازم برای رسیدن به یک رابطه رضایت بخش را بیاموزید
شناخت همسر اگرچه سخت است اما برای رسیدن به یک رابطه رضایت بخش کافی نیست. تلاش کنید تا مهارتهای لازم برای تامین انتظارات به حق همسرتان را در خود ایجاد کنید. مثلا زمانی که همسرتان توقع دارد در مقابل دیگران بر سر او فریاد نکشید، باید تلاش کنید تا با کسب مهارت کنترل خشم این نیاز به جا و منطقی او را تامین کنید. در این صورت او هم برای تامین نیازهای شما قدم هایی برخواهد داشت.
روی خودتان حساب کنید
اصولا در روابط انسانی دست مان به کسی جز خودمان نمیرسد. باید به این موضوع باور داشته باشید که هیچ کس جز خودتان نمیتواند به درستی دریابد که شما چه نیازهایی دارید و چگونه میتوان این نیازها را ارضا کرد. بنابراین به جای این که یک گوشه بنشینید و منتظر باشید دیگران به خصوص همسرتان کاری بکند تا شاد شوید، روی توانمندیهای خودتان حساب کنید.