استاد حسین دهلوی در خانه سالمندان
استاد حسین دهلوی از برجستهترین موزیسنهای یک قرن اخیر ایران، در حال حاضر در خانه سالمندان به سر میبرد تا بتوان بیشتر در حال و روز هنر موسیقی و مسئولان غافلش تامل کرد؛ هنری که میتوانست شرایطی متفاوت داشته باشد اما درحال حاضر بزرگترین اساتیدش نیز ارج و قربی ندارند و اگر افکارعمومی توجهی در سطح استاد محمدرضا شجریان، به ایشان نکند، سرنوشت تلخی شبیه دهلوی مییابند.
شاید «به زندان» یکی از قطعات برجسته موسیقی ایران را در مایه شوشتری با صدای زنده یاد استاد ابوالحسن صبا شنیده باشد اما بعید است اطلاع داشته باشد که این قطعه با الهام از نغمههای محلی توسط استاد «حسین دهلوی» تنظیم شده و ارکستراسیون این استاد اجرایش کرده است و البته دهلوی قابل خلاصه سازی در چند قطعه یا چند آلبوم نیست.
بیوگرافی استاد حسین دهلوی
حسین دهلوی که تصور میشد، متولد ۱۳۰۶ است اما در حال حاضر با اعلام اینکه نود و ششمین بهار عمرش را سپری میکند، مشخص شده متولد ۱۲۹۹ هجری شمسی است، در کودکی از شاگردان علیاکبرخان شهنازی موسیقیدان و نوازنده برجسته تار بود. سپس دوره اول ویولن را نزد پدرش معزالدین دهلوی فراگرفت و در ادامه دوره دوم ویولن را (ردیف راست کوک) را نزد ابوالحسن صبا گذراند و وارد هنرستان موسیقی شد. او همچنین هارمونی، کنترپوان و اصول آهنگسازی را نزد حسین ناصحی فرا گرفت.
او در دوره هنرستان عالی موسیقی با همکاری ابوالحسن صبا ارکستر شماره یک هنرهای زیبا را راهاندازی کرده و تعدادی از آثار صبا را برای ارکستر تنظیم کرد. نخستین اثر دهلوی در زمینهٔ ارکستر موسیقی ملی، به نام سبک بال در سال ۱۳۳۲ و در دستگاه شور تصنیف شد. کنسرتینو برای سنتور و ارکستر، یکی از بخشهای این آلبوم، نتیجهٔ همکاری مشترک دهلوی با فرامرز پایور است. آثار بعدی دهلوی مانند گفتگوی دل در شور (۱۳۳۶) و فروغ عشق در بیات اصفهان از تجربیات ارزشمندش در تلفیق شعر و موسیقی ایرانی به شمار میروند.
پس از درگذشت استاد صبا در سال ۱۳۳۶، رهبری این ارکستر که بعداً ارکستر صبا نامیده شد، به دهلوی واگذار شد و شاخههای ۲، ۳ و ۴ هم به آن افزوده شد. این ارکسترها از زمان گشایش تلویزیون ایران در سال ۱۳۳۷ به صورت هفتگی در تلویزیون به اجرای برنامه پرداختند.
حسین دهلوی، در سال ۱۳۴۱ به ریاست هنرستان موسیقی ملی برگزیده شد و تا فروردین ۱۳۵۰ این سمت را عهدهدار بود. او خود در دوره دوم هنرستان رشتههای تئوری موسیقی ایران، تلفیق شعر و موسیقی، فرم موسیقی ایران، هارمونی و ارکستر را شخصاً آموزش میداد. دراین سال، وی برای سفر دو ساله مطالعاتی به آلمان و اتریش رفت.
دهلوی از سال ۱۳۷۶ تصنیف اپرای مانا و مانی را به مناسبت سال جهانی کودک (۱۳۷۹) آغاز کرد. دهلوی در زمینهٔ نوآوری در موسیقی ایرانی تلاشهای زیادی داشتهاست. تدوین سبک تمبک به وسیلهٔ او و جمعی دیگر از جمله حسین تهرانی، مصطفی پورتراب، فرهاد فخرالدینی و هوشنگ ظریف برای بهبود جایگاه تمبک در موسیقی ایرانی و آسانسازی آموزش این ساز، توجه به ساخت سنتور کروماتیک برای جبران مشکل کوک این ساز برای استفاده در ارکستر از جمله این کوششها است.
یکی از مهمترین آثار حسین دهلوی کتاب پیوند شعر وموسیقی آوازی است که حاصل بیش از ۴۰ سال تجربهٔ وی در تلفیق موسیقی با شعر است و جایزهٔ کتاب سال جمهوری اسلامی را بدست آورد. آخرین کوشش او در زمینه کارهای جمعی موسیقی ملی، پایهگذاری ارکستر مضرابی است که با همکاری ۶۶ نفر از نوازندگان سازهای مضرابی ایرانی تشکیل شد و در سال ۱۳۷۲ به روی صحنه رفت.
حسین دهلوی در سال ۱۳۸۲ به عنوان چهره ماندگار مورد تقدیر قرار گرفت اما اکنون با وجود آنکه با وجود آنکه قدر دیده و گاهی به صدر دعوت شده اما روزگار دشواری را سپری میکند. انگار چهره ماندگار شدن یا صاحب کتاب سال شدن، هیچ تمایزی ایجاد نمیکند و هیچ حمایت مستمری را به دنبال نخواهد داشت.
روز گذشته یکی از خبرهایی که در میان سیل روزمرگیها گم شد، گفتههای همسر استاد حسین دهلوی درباره حضور این چهره برجسته تاریخ موسیقی ایران در خانه سالمندان و وضعیت نامطلوبش است. سوسن اصلانی، همسر استاد حسین دهلوی، گفت: «پس از آنکه حدود ١٢ سال پیش همسرم دچار سکته مغزی شد، بهمرور حافظه خود را از دست داد اما برایم عجیب اینجاست که چرا رسانهها و مسئولان نیز همزمان دچار فراموشی شدند و چنین شخصیت برجستهای را در دنیای موسیقی به فراموشی سپرده و خانوادهاش را با مشکلات مختلف تنها گذاشتند؟»
اصلانی با اشاره به اینکه در این ١٢ سال وضعیت جسمی استاد کمکم رو به وخامت گذاشته به خبر داد که اکنون حسین دهلوی زیر نظر خانواده در یک مرکز خصوصی سالمندان نگهداری میشود: «پس از آن سکته و ازبینرفتن حافظه ایشان، دیگر امکان رسیدگی به او در خانه و بهصورت تنهایی ممکن نبود و به همین خاطر برای حفظ سلامت جسمی ایشان ناچار شدیم استاد را در یک مرکز خصوصی که در نزدیکی منزل قرار دارد، برای پرستاری بیشتر بستری کنیم».
ظاهراً مسئولان اگر توجهی به عباس کیارستمی یا محمدرضا شجریان میکنند، نه برای اهمیت قائل شدن برای آنها، بلکه برای جلب نظر طرفدارانشان است و اگر افکارعمومی استاد برجستهای را به فراموشی سپرده باشد، چرا باید مسئولان فرهنگی کشور یا مسئولان درمانی و بهداشتی کشور به عیادت شان بروند؟!
منبع : تابناک